ایستگاه سربازی SoldiersStation

ساخت وبلاگ
با سلام و درود خدمت مدیر بزرگوار سایت ایستگاه سربازی یه خاطره تعریف مییکنم خواهش میکنم روز شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیه پست بزارید.قبل از این که بیام سربازی با یکی از دختربستگان نامزد شدم ودوماه بعدش اعزام شدم ناجامتاسفانه بعد از آموزشی که رفتم مرخصی دیدم همه چی به هم خورده وتمام هدایای مارو پس اوردند.خیلی ناراحت شدم مادرم گریه می کردخودم قصد فرار داشتم ازادامه زندگی دلسرد شدم چون یکی از دوتا فامیل و ودوستان کارشکنی کرده بودندوهیچ دلیل منطق برای این جدایی وجود نداشتخدا شاهده هر دو ازبستگان شهدا و مسجدی و بسیجی بودیم دقیقا یادمه روزی که اولین حرف نامزدی را زدیم 27 بهمن ماه  مصادف با عملیات والفجر5 بود وتلویزیون  قسمتهایی از آمادگی  رزمنده ها رو نشون میدادجای خودمون را خالی میدیدیم و اشک از چشمان هردوتامون جاری شده بود که چرا ما زمان جنگ نبودیم و ...خبرنگاربا یک رزمنده  صحبت کرد مشخصاتش یادم نیست فقط گفت فرزند روح الله اون رزمنده بسیار خوش سیما و چشمهای جذابی داشت و از روحیه بچه ها صحبت می کردتصویر اون رزمنده برای همیشه در ذهن ما وجود داشته و خواهد داشت...برم سر اصل مطلببالاخره بعد از اتمام مرخصی رفتم سر خدمت قراربود شهدای  گمنام بیارن تهران چند تا نیرو می خواستن واسه تشییع جنازه شهدای گمنام  منم انتخاب کردنساعت 3 نصف شب بیدارمون کردن تا برای اعزام آماده  بشیموقتی رفتیم سر تابوت شهدا دیدم  روی همه تابوتها پرچم کشیدن و روی همه نوشته فرزند روح الله  یادم به شب نامزدی افتادخدا شاهده به تاریخ شهادت نگاه کردم دیدم تاریخ شهادت یکی شون سوم اسفند 1362 بود.گفتم این شهید باید از عملیات (والفجر5) باشهرفتم روی تابوتش نوشتم (سلام شهید گمن ایستگاه سربازی SoldiersStation ...
ما را در سایت ایستگاه سربازی SoldiersStation دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karimivardanjania بازدید : 132 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 0:39

در بخشی از صحبت‌هایش از حال و هوای روزهایی برای ما می‌گوید که گردان ۷۰۰ نفره او در برابر ۹ لشگر زرهی عراق ایستادند. یادآور می‌شود که نیروی دریایی با ۱۰ موشک نیروی دریایی عراق را ظرف ۶۷ روز تار و مار کرد و این را هم می‌گوید که اگر دولت بازرگان  محموله ۲۰۰ موشکی هارپون را پس نمی‌داد، جنگ ظرف یک هفته تمام بود. دروغ‌های سریال کیمیا جگرم را آتش زددر ۳۴ روز جنگ خرمشهر ۱۰۳ نفر از همرزم‌های من شهید شدند، وقتی سریال کیمیا را می‌دیدم و بعد مسئولینی که به تهیه‌کننده آن سریال جایزه می‌دهند جگر من آتش می‌گرفت. به حال آن شهدا گریه می‌کنم و می‌گویم این آقایان نمک‌نشناس هستند، تعدادی از افسران من در آغوش من جان سپردند. من چگونه می‌توانم این را فراموش کنم، بعد در این  سریال یک دختر خانم عرض اندام می کرد.هر کلاه‌سبز تکاور ما معادل ۵۰ سرباز عراقی بودزمانی که در سی و یکم شهریور ۵۹ از بوشهر به خرمشهر می‌خواستم حرکت کنم با هفتصد کلاه سبز تکاور، به آنها گفتم اولین سفارشم به شما این است که اینهمه آموزش دیدید و مانور و صحرا رفتید، عملیات رفتید، تیراندازی کردید، هرآنچه که آموزش دیدید همه را به کار میگیرید برای حفظ جان خودتان، جان شما برای من خیلی مهم است، باید من و شما باشیم تا بتوانیم دشمن را از خاکمان بیرون کنیم اگر شما به کوچکترین وضعی زخمی شوید و از جبهه خارج شوید در حقیقت دست من خالی است. به تکاور دریایی گفته بودم که هر یکنفر شما معادل پنجاه سرباز عراقی است، پنجاه سرباز عراقی که نزدیک به دوسال است دارد آموزش میبیند و تجهیز می شود.همان ها که ارتش را تسویه کردند، خائن از کار درآمدند و اعدام شدنددر همان روزها ارتش ما روز به روز ضعیف تر می‌شد چرا ایستگاه سربازی SoldiersStation ...
ما را در سایت ایستگاه سربازی SoldiersStation دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karimivardanjania بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 0:39

برآن شدیم یادی کنیم از سربازان واقعی هشت سال دفاع مقدس فرمانده ای که تصرف یک روزه خرمشهر را برای صدام به کابوس تبدیل کرد. در جریان حمله نیروهای عراقی به خرمشهر او سریعا خود را به گردان تکاوران نیروی دریایی ارتش می رساند و از بوشهر راهی خرمشهر می شوند. با وارد شدن به شهر و مشاهده ورود تانک های عراقی به شهر طرحی را ارائه می کند مبنی بر اینکه دسته ای از تکاوران از طریق کانال های فاضلاب خرمشهر دور زده و از چند طرف تانک ها را محاصره و منهدم کنند. ورود به مناطق تصرف شده به دست عراق انچنان سخت بود که به دستور ناخدا صمدی یکی از گروهان های تکاور 11 ساعت سینه خیز حرکت کردند تا از دید عراقی ها مصون بمانند.ناخدا صمدی همچنان زنده و در تهران زندگی می کنند. خلاصه ای از زندگینامه هوشنگ صمدی کلخورانی زاده ۶ بهمن ۱۳۱۸ در کلخوران اردبیل مشهور به ناخدا صمدی ناخدا یکم تکاور نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در طول جنگ ایران و عراق فرماندهی تیپ یکم تفنگداران دریایی ایران را برعهده داشت. صمدی فعالیت خود را از سال ۱۳۳۷ در نیروی زمینی ارتش آغاز کرد. در سال ۱۳۵۴ به نیروی دریایی ارتش منتقل شد و همزمان با آغاز جنگ ایران و عراق بعنوان یکی از فرماندهان ارشد گردان تکاوران دریایی بوشهر محسوب می‌شد. او در آغاز جنگ در حالی که بازنشستگی وی ابلاغ شده بود به ارتش بازگشته و در عملیات‌های نبرد خرمشهر، حصر آبادان و آزادسازی خرمشهر به همراه دیگر تکاوران ارتش، نقش کلیدی ایفا کرد و تیپ تکاوران تحت امر او بمدت ۳۴ روز در مقابل ارتش عراق از خرمشهر دفاع نمود و در این مدت ۸ بار مجروح شد. وی در چندین نبرد دیگر همچون عملیات مروارید و عملیات ثامن‌الائمه نیز حضور فعال داشت. صمدی از جانبازان جنگ ایران و عراق محس ایستگاه سربازی SoldiersStation ...
ما را در سایت ایستگاه سربازی SoldiersStation دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karimivardanjania بازدید : 187 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 0:39